جستجوی غریزۀ دینی

 

 

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیست،هر بحثی دربارۀ تکامل مستم کنکاش در منابع درونی و زیست شناختی رفتارهای پیچیده بود. مفهوم کهن(غریزه) اهمیت ویژه ای یافت هرچند در مورد ماهیت غریزه هرگز توافق کاملی به دست نیامده است، مقصود از غریزه در مجموع رفتار پیچیده و نیاموخته ای است که مبنای فیزیولوژیکی دارد و حاکی از وجود تکامل است.

اینها ملاک های نسبتاً دقیقی است،و تا اوایل دهه ۱۹۲۰ تسامحا در مورد انسان به کار میرفت، با ظهور رفتارگرایی،یادگیری و تأثیر محیط به صورت تبیین های غالب درآمدند.

یکی از عقاید معمول در بین دین گرایان این بود که خدا دین را در نهاد بشر قرار داده است؛پس غریزه ای مذهبی در کاراست. ادعا شده است که این غریزه طیف پهناوری از پدیده هارا در بر میگیرد:جاندار گرایی،اسطوره،آیین،عقیده به خدا،مسیحیت،ضرورت مناسک روز یکشنبه طلب آرمان و کمال، خودکم بینی و استعداد کسب سایر عقاید، رفتارها وتجربه های دینی.

 

مروری بر این ادبیات نشان داده که غریزۀ دینی به ۳۸سنخ تقسیم شده است 

لیکن ابهام،تناسب فرهنگی،و منش فرضی این سنخ ها نشان داد که عنصر واقعی موردنظر احتمالأ یادگیری بوده است نه غریزه.

 

 

                                     دردسرهای تکامل 

 

 

اگراصلا محل نزاعی میان روانشناسی و دین وجود داشته باشد، همان نظریه تکامل است.در ۱۸۵۹، که داروین اصل انواع»خود را منتشر کرد،دین داران محافظه کار بی درنگ به او حمله ور شدند.

بحث مشهور .تامس هاکسلی.با اسقف ساموئل ویلبر فورس معروف به سام صابونی» نقل مجالس شد و کمتر کسی تردید داشت که برنده این جنگ لفظی هاکسلی است،که به سگ درنده داروین معروف شده بود. 

علم و نظریه تکامل برنده جنگ بودند،و بسی زود بسیاری از مسیحیان تکامل را در چارچوبی مسیحی جای دادند،لیکن جدال هنوز هم ادامه دارد-چنان که در محاکمه جان اسکوپس در سال های ۱۹۲۰ دیده شد که کشمکشی تازه تر بود بر سر خلقت گرایی» و علم آفرینش» و اینک در بحث بر سر طرح هوشمندانه»دیده می شود.

خلقت گرایی»عقیده دینی بنیادگرایی است که دلستان خلقت جهان و حیات را چنانکه در .سفر پیدایش‌. آمده است

موبه مو قبول دارد و تایید میکند،و منکر هر نوع تکاملی استعلم آفرینش»رویکردی تازه تر است،که طرفدارانش میخواهند اندیشه علمی را با خلقت گرایی آشتی دهند.

آنان در این کار شاید انگیزه ای دو گانه دارند:(۱) خلقت گرایی را از اعتبار مادی و عقلانی علم برخوردارمی کنند.

(۲)اندیشه های علمی را به ایمان محافظه کارانه خلقت گرایان راه دهند(گیلبرت ۱۹۹۷؛ویلکاکس ۱۹۹۶).

بدین ترتیب علم با گزارش خلقت در سفر پیدایش هماهنگی می یابد.لیکن مقدمات،تفسیرها و نتایج علم آفرینش با نظریه،روش ها،یافته های علمی مرسوم تفاوت عمده ای دارد(گولد،۱۹۹۷،۱۹۹۹)در سال های اخیر کوشش دیگری برای ادغام علم ومفهموم مذهبی خلقت در قالب اندیشه طرح هوشمندانه»پدیدار شده است. 

این نظریه که پروردۀ دانشمندان فرهیخته و از نظر مذهبی سنتی است،تکامل را به شکلی معتدل قبول دارد،و اساسا مدعی است که بسیاری از حقایق مشهود طبیعت با نظریۀ تکامل قابل تبیین نیست و نیازمند دخالت آفریننده است. چنان که ساعت را ساعت ساز می سازد،بسیاری از پدیده های زیست شناختی و زیست شیمیایی را، بنابر ادعای این نظریه،فقط می توان ناشی از دخالت خدا یا آفریننده دانست،این استدلال قیاسی در باب اساس طرح هوشمندانه» احتمالا مهم ترین نقطه ضعف این نظریه هم هست.

 

این تحولات گویای تقابل پیچیده و گاه ناخوشایندی است که میان عقاید مذهبی سنتی و نظریه هایی وجود دارد که در علم زیست شناسی مطرح می شود.این همه، خواه تلاشی باشد برای حذف تکامل از دین(خلقت گرایی) وخواه کوششی برای ادغام این دو(طرح هوشمندانه)،در این تردیدی نیست که مومنان باید با زیست شناسی نوین از در آشتی درآیند.

 

 

                                      صرع:بیماری مقدس

 

 

 

هر چند پزشک یونان باستان بقراط نوشته است که صرع از نظر او به هیچ روی آسمانی تر و مقدس تر از سایر بیماری ها نیست»

پیوند این مرض با دین در عصر او مطرح بودو هنوز هم هست. البته امروز هیچکس بر آن نیست که صرع از امور مذهبی نشأت می گیرد؛لیکن باز هم چنین تلقی می شود که صرع با بیان مذهبی رابطه وسیعی دارد.

پذیرش رسمی چنین احتمالی در عالم پزشکی نخستین بار در قرن نوزدهم روی داد(دیوهرست و بید،۱۹۷۰) یکی از متون ارجمند روانپزشکی در اوایل قرن بیستم دین ورزی مرضی» را از ویژگی های مهم صرع می داند(کرافت_ابینگ،۱۹۰۴)

این نکته با کیفیتی بهتر در آثار روانپزشکانه دیگر هم مطرح شد(استراوس ۱۷۵۸)وایت و وات ۱۹۸۱ با اذعان به اینکه پیوند دین و صرع در مجموع بسیار ضعیف است بر آن شدند که رابطه ویژه تری میان دین و صرع لوب گیجگاهی(تی اِل ای)وجود دارد-نظری که اکنون رایج است.

گرچه پذیرش آن نیاز به تأمل بیشتری دارد.

اوگاتا و میکاوا(۱۹۹۸)در نمونه ای شامل ۲۳۴ بیمار مبتلا به صرع لوب گیجگاهی و دستگاه کناری را بررسی کردند؛فقط سه مورد،یا ۱/۳/۰ گزارش کردند که حمله های صرع در آنها با محتوای مذهبی همراه بوده است.

بنابراین پیوند صرع و دین،اگر چه وقتی روی دهد بسیار در خور توجه است.در عمل دور از واقع بنظر می‌رسد. 

با این حال انتظار وجود چنین رابطه ای موجب پژوهش های بسیار مهمی شده است.

آمارهای مذکور تا حدی معلوم می دارند که چرا در این مار از نمونه های بسیار کوچک بهره می گیرند.

 

 

                                     دین و تحریک مغز

 

 

 

 

پرسینگر و همکارانش(ماکارک و پرسینگر،۱۹۵۸؛پرسینگر ،۱۹۸۷،۱۹۹۳؛پرسینگر و ماکارک،۱۹۸۷؛ پرسینگر، بیورو ، پدری و ریچاردز،۱۹۹۴) اندیشه پردازی دینی را همراه با فعالیت الکتریکی اعصاب در تی اِل ای، که پرسینگر آن رانوسان لوب گیجگاهی»می نامد، بررسی کرده اند.

در پژوهشی تازه تر راماچاندران و بلیسکی(۱۹۹۹) گزارش دادند که تی اِل ای و دستگاه کناری به هنگام حمله صرعی در محتوای ذهنی مربوط به خدا دخیل اند.

گزارش آنها در حقیقت حاکی از انواع حالات مذهبی است(تجربه عرفانی،تبدل،عقاید تربیت یافته ی مذهبی . غیره)راماچاندران و بلیسکی گمان می کنند که محتوای این حمله های صرعی از آموخته های پیشین نشأت می گیرد و چنین آموخته هایی تا حد زیادی له زمینه های فرهنگی فرد وابسته است.

چنان که در تجربه های دم مرگ دیده می شود، می توان انتظار داشت که محتوای مذهبی تحت تاثیر فرهنگ شکل بگیرد(زالسکی،۱۹۸۷)

 

هر چند راماچندران و بلیسکی(۱۹۹۹)بر این گمانند کهپیوند کارکرد مغز با تجربه ،عقیده و رفتار دینی ممکن است امری عام باشد، لیکن یادآور می شوند معنی این سخن آن نیست که امر مزبور [در اینجا تجربه دینی] ریشه ارثی دارد

آنها به درستی نتیجه می گیرند که در مغز آدمی مدارهایی است که در تجربه دینی دخیل اند.

و ما هپوز نمیدانیم که این مدارها آیا اختصاصا برای دین تکامل یافته اند یا نه،چون دستگاه کناری محور اینگونه فرآیند های عاطفی است، این پژوهشگران بر نقش دستگاه کناری در تولید و تنظیم نمودهای عاطفی به طور کلی تأکید می کنند.

مکلین(۱۹۸۹)همین نکته را در نظر دارد که می‌نویسد:در شرایط نابهنجار تخلیه کناری، احساساتی که در ذهن بیمار پدید می آیند لجام گسیخته و بی قید و بندند_یعنی به هیچ شخص،وضع،امر خاصی مربوط نمی شوند

 

اوگاتا میاکاوا(۱۹۸۸) از مکانیسمی بنیادین یاد می کنند که پیوند با محرک ها،رویدادها یا مفاهیم سابقا خنثی را افزایش می دهد.تجربۀ امور و رویداد های سرشار از رنگ آمیزی عاطفی،جهان بینی مذهبی عارفانه ای را ایجاد می کند

به عبارت دیگر احساسات آزاد ولجام گسیخته و بی قید و بند» مکلین (۱۹۸۹) چندان دوامی نمی آورند.

 


 

روانشناسی دین از دیدگاه فروید

نظریه دلبستگی و پژوهشهای مربوط به آن

دین و زیست شناسی(چکیده ای از کتاب برنارد اسپیلکا)

  ,های ,مذهبی ,ای ,دین ,صرع ,    ,است که ,که در ,دستگاه کناری ,شده است

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نقد فیلم و سریال های روز دنیا و بالییوود و هالیوود فروش اسید استیک شخصی سیم کشی ماشین سنگین مجله | Update.mag Kabota_masafati scratch ... وکیل پایه یک دادگستری 09127045177عباسیان مجله اینترنتی کشاورز جوان